علوم انسانى غرب ماحصل تلاشهاى عقلانى و تجربى انسان پس از رنسانس است. در اثر تحولات چند قرن اخیر در اروپا و آمریكا و پیدایش سكولاریسم، اومانیسم و راسیونالیسم، نگاه انسان غربى به نقش خود در عالم هستى دگرگون و متحول شد و در اثر این تغییر نگرش، محتوى و جهت گیرى علوم انسانى متفاوت با گذشته گردید. در این نگاه، وحى و فطرت انسان رنگ باخت و عقل تجربى و محوریت انسان در عالم هستى اصالت یافت. از این رو صبغه علوم انسانى كمتر معنوى و بیشتر مادى گردید و به تدریج مادى گرایى و معنویت زدایى رواج پیدا كرد. انقلاب اسلامى به لحاظ ماهوى پدیده اى مغایر با رنسانس است. این نهضت خواستار احیاى تفكر دینى و پرورش انسان بر وفق تعالیم انبیا و آزادى انسان از بندگى طاغوت و ترغیب وى به عبادت خداوند است.
|
|||||||||
مشاهده متن [PDF 142KB] |